۱۳۹۴ آذر ۱۵, یکشنبه

نادرشاه قهرمان ملی نبود؛ جنایتکار و خونخوار و غارتگر بود.

                                                                          
همه ی ما به یاد داریم که در کتاب های درسی تاریخ هنگامی که به آغامحمدخان قاجار می رسید سخن از حدقه در آوردن هزاران چشم در کرمان به میان می آمد. سخن از دژخوِی سنگدلِ دیوسیرتی بود که در نهایت در راه دومین لشگرکشی خود به گرجستان جانش را بر سر همین سنگدلی از کف داد. البته که تمام این ها حقیقت است. اما تمام حقیقت این ها نیستند. به طرز شگفت انگیزی در کتاب های درسی اشاره به جنایات پادشاهان و سرداران سگ صفت ایران از جمله آغامحمدخان در گرجستان نمی شود. اشاره ای به تجاوزها و به کنیزی گرفتن دختران معصوم گرجی به سبک داعش نمی شود و هنگامی که از قتل گریبایدف سفیر روسیه تزاری در تهران یاد می شود، یادشان می رود که بگویند یکی از دلایل آن تلاش او برای نجات همین دختران از حرمسراهای اشراف بود. و اما نکته ی شگفت انگیزتر ستایش هایی است که نثار پادشاهان جنایتکاری مانند نادرشاه افشار می شود، در حالی که در دوران نادرشاه به ویژه سال های واپسین سلطنت ننگین او به مراتب بیش از دوران آغامحمدخان بر مردم سخت گذشت. چه فرقی است میان کور کردن مردم کرمان به جرم پناه دادن به لطفعلی خان زند و کور کردن مردمی که توان پرداخت مالیات های کمرشکنی را نداشتند که ماموران خود آن گرگِ جنایت پیشه اذعان داشتند که عادلانه نیست؟ (مقاومت شکننده، جان فوران، ص 132) چه فرقی است میان جدا کردن قفقاز از ایران به دست ارتش تزاری و تضعیف ایران با تحمیل قراردادهای ستمگرانه و فراهم آوردن زمینه برای تسلط بعدی انگلیس و از آن سو جدا کردن افغانستان از هندوستان و تضعیف این کشور با غارت اموال آنان و صدور فرمان کشتار در دهلی و فراهم آوردن زمینه برای تسلط انگلیس؟ (کشف هند، جواهر لعل نهرو، جلد یکم) ناسیونالیست های فاشیست مسلک و کتاب نخوانده ی ایران (مانند المثناهای نادان ترک، روس، عرب، اسپانیایی، چینی و... خود) غارت گری ها و وحشی گری های پادشاهان ایران را به عنوان پیروزی های ملی جا می زنند، مجسمه از این غارت گران ساخته و خیابان به نام این ددمنشان می کنند و همزمان از چنگیز و تیمور و عمر و اسکندر می نالند که چرا به غارت کشور ما آمدند! اما طنز قضیه زمانی است که می بینیم بعضی از این قهرمانان پوشالی ددمنش و دزد کمتر از چنگیز و تیمور در حق مردم بیچاره ستم نکردند و باز این نادانان بیسواد تحسین می کنند! چه فرقی است میان کله مناره های تیمورلنگ در اصفهان و کله مناره های نادرشاه در کرمان؟(تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی، جلد 2، ص 456) نادرشاه چنان مردم را به صلابه کشید و چنان مالیات های کمرشکنی برآنان بست و چنان غارت و کشتار به راه انداخت که بنا به سفرنامه های به جای مانده از مسافران معاصر، هیچ نشانی از رونق نسبی اقتصادی در سال های ثبات حکومت صفویه باقی نماند.(البته در پستی دیگر به سگ منشی پادشاهان صفویه به ویژه شاه عباس بیشرف خواهیم پرداخت). نادرشاه به راستی قهرمان ملی نبود؛ جنایتکار و خونریز و غارتگر بود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر