از این پس ایرانیان مقیم اروپا از نظر دولت ایالات متحد به طور بالقوه «تروریست» هستند، مگر آنکه خلافش ثابت شود. خلاف آن هم با ایستادن پشت گیتهای بازرسی بدنی پیش از ورود به سفارت خانههای ایالات متحد جهت انجام مصاحبه، انگشت نگاری، پرس و جو در مورد انگیزهٔ سفر به آن کشور و اقدامات امنیتی نظیر این ثابت میشود. اینجا نمیخواهیم وارد این موضوع شویم که مسئول دست کم بخشی از آشفتگیهای امروز خاورمیانه که میلیونها نفر از این منطقه را آوارهٔ اروپا و آمریکا کرده خود دولتی هست که چنین برچسبهای کثیفی به مردم چندین کشور میزند. ابوبکرالبغدادی را به دلیل اعمالش تروریست میدانیم. میپرسیم او چه کرده است که «پدران بنیانگذار» ایالات متحد که از آنها در کتابهای درسی تاریخ به بزرگی یاد میشود نکردند؟ یورش و به آتش کشیدن چادرهای سرخ پوستان، تجاوز به زنان و دختران آنان و فراری دادن آنان از زمینهایی که قرنها در آن ساکن بودند، دقیقاً همان رفتاری نیست که امروز داعش با ایزدیان میکند؟ «پدران بنیانگذار» همانها که عکسشان بر روی اسکناسهای دلار نقش بسته، همانها که پیکره شان را بر روی کوه کندهاند، آری همان قهرمانان نه تنها کوچکترین مشکلی با برده داری نداشتند که خودشان در ردیف برده داران بودند. این بردهها چگونه تأمین میشدند؟ سیاهان را بسته به زنجیر و روی هم انباشته هزاران کیلومتر به گونهای بدتر از آنچه امروز حیوانات را جا به جا میکنند بر روی کشتیها حمل میکردند تا به بازارهای برده فروشی برسانند. دو سوم بردهها در همین مسیر در اثر خفگی یا بیماری کشته میشدند. در مقصد اعضای خانواده را _ اگر زنده مانده بودند _ از یکدیگر جدا و هر کدام را راهی یک دوزخ میکردند. چه کسی میتواند درد آن خانوادههایی که تکهپاره میشدند و به فروش میرفتند را درک کند؟ این سیاهان چگونه حاضر میشدند تن به چنین زندگی با مشقت و خفت باری دهند؟ پاسخ یک کلمه است: خشونت. بسیاری از بردهها تنها زیر شلاقهای متعدد کشته میشدند. اگر دولت ایالات متحد از بابت آن توهینی که گذشتگان آنها با این اعمال پست خود به نوع بشر کردند پشیمان است چرا جانورانی مانند واشنگتن یا همیلتون را محکوم نمیکند و برعکس از آنان قهرمان ساخته است؟
کتابهای رسمی تاریخ امروز از آبراهام لینکلن یک قهرمان ضدبرده داری ساختهاند. ما نمیخواهیم نیت خوانی کنیم یا در قضاوت در مورد شخصیتها راه افراط را بپیماییم. اما بهتر است این را هم یادآور شویم که انگیزهٔ بسیاری از کسانی که در جنگ داخلی بر سر الغای برده داری شرکت کرده بودند [جنگی که پانصدهزار کشته گرفت یعنی به مراتب بیش از کشتههای امروز جنگ داخلی سوریه که با تجهیزات جنگی مدرن انجام میگردد] به هیچ عنوان انسانی نبود، بلکه صرفاً یک رقابت اقتصادی میان شمال و جنوب انگیزهٔ آنان شد. آری بودند سفیدپوستانی که صادقانه علیه «برده داری» نه علیه «جنوب» اسلحه به دست گرفتند و جنگیدند، اما از سوی دیگر پیش از جنگ داخلی شورشهای متعدد بردهها گاه با کمک نیروهای ایالات شمالی وحشیانه سرکوب میشدند.
برده داری هرچه بود تمام شد. اما آیا مشقت بشر پایان یافت؟ آیا روسای جمهور و رهبران آمریکا پس از آن «انسان» شدند؟ آیا آنگونه که صداهای «رسمی» القا کردهاند ایالات متحد نزدیک ۲۵۰ سال برای گسترش دمکراسی و حقوق بشر در سطح جهان مبارزه کرده است؟ یا آنکه برعکس ۱۰۰ سال است که به بهانههای گوناگون از جمله جنگ سرد و «خطر کمونیسم» هر سال بودجهٔ نظامی خود را افزایش داده است تا در زمان جنگ با عراق به حد سرسام آور ۷۰۰ میلیارد دلار در سال رسید؟ آیا این بودجهٔ عظیم صرف تأمین امنیت شهروندان آمریکا و گسترش ثبات در سطح جهان شد؟ یا آنکه برعکس هر چه سران اراذل و اوباش دولتهای سرکوب گر در سطح جهان بودند از امکانات مالی و نظامی عظیم این دولت بهرهمند شدند؟ از شرق آسیا در اندونزی کودتای سوهارتو قاتل دهها هزار نفر از مردم این کشور علیه سوکارنو منتخب مردم تا غرب آمریکای لاتین در شیلی و کودتای پینوشه علیه آلنده، از رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی تا رژیم صدام حسین در عراق هرکدام در مقاطعی از پشتیبانی دولت ایالات متحد بهرهمند شدهاند. در عوض هنگامی که دولت دکتر مصدق در ایران که در محاصرهٔ اقتصادی انگلیس قرار گرفته بود از آمریکا تقاضای وام کرد با پاسخ منفی دولت آن کشور مواجه شد. در عوض نلسون ماندلا در فهرست تروریستی دولت ایالات متحد قرار میگرفت. جالب است زمانی که تاریخ مصرف این دولتها پایان مییافت ناگهان دولت ایالات متحد یاد حقوق بشر میافتاد و اینگونه دستاورد بشر در زمینه حقوق بشر که بخشی از آن در اعلامیهٔ جهانی بازتاب پیدا کرده است، بازیچهٔ مشتی جانور رذل مقیم کاخ سفید و کنگره و مجلس سنای آمریکا میشود.
روایتهای رسمی هفتاد سال است که از فرماندهان ارتش آمریکا و «فداکاری» های آنان در جنگ دوم جهانی تجلیل میکنند. همان فرماندهان و رئیس جمهوری که حکم به قتلعام دهها هزار نفر از مردم ژاپن در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی دادهاند در حالی که از چند طریق از جمله رمزگشایی از مکالمات سفیر ژاپن در شوروی، برایشان مسجل شده بود که ژاپن به زودی تسلیم خواهد شد. ارتش ایالات متحد در تمام دوران جنگ جهانی دوم شهرهای آلمان را بدون هیچ تمایزی میان تأسیسات نظامی و غیرنظامی بمباران میکرد. اما دریغ از حتی یک حمله به تأسیسات نسلکشی نازیها از جمله خطوط ریلی که با آن یهودیان را به اردوگاههای مرگ مانند آشویتس و داخاو حمل میکردند یا حمله به اتاقهای گاز این اردوگاهها. در جنگهای جهانی هیچکدام از طرفین انسانی عمل نکردند. آن جنگ نیز به مانند برده داری پایان یافت اما باز سران ایالات متحد انسان شدند؟ آثار حملات شیمیایی که ارتش ایالات متحد به ویتنام کرده است هنوز هم _ مانند آثار بمباران اتمی ژاپن _ باقیمانده و قربانی میگیرد. اما آیا آثار روحی و روانی این تخریب گستردهٔ یک کشور کوچک واقع در جنوب شرق آسیا به این زودیها پاک میشود؟ ارتش آمریکا در زمان جرج بوش پدر در جریان جنگ نخست خلیج پارس که به بهانهٔ اشغال کویت از سوی ارتش صدام حسین انجام گرفت، هزاران نفر از سربازان عراقی را که اسلحه به زمین گذاشته و در حال فرار به آغوش خانوادههای خود بودند در بزرگراه کویت به عراق با بالگردهای توپ دار مورد تهاجم وحشیانه قرار داد. کشتهها در بزرگراه بر روی هم انباشته شده بودند. این جنگ در حالی صورت گرفت که به احتمال زیاد اجتناب پذیر بود: تحریمهای سازمان ملل علیه عراق نود درصد مبادلات اقتصادی آن کشور را مسدود کرده بود و مذاکراتی از سوی دولت شوروی با دولت عراق برای تخلیهٔ کویت در حال انجام بود. چه بسا با یک اولتیماتوم یا چند اقدام نظامی محدود میتوانستند رژیم صدام را وادار به عقبنشینی از کویت کنند. هیچیک از این راه حلها آزمایش نشد و ارتش آمریکا از مدتها پیش هزاران نفر از نیروهای خود را در خلیج پارس مستقر کرده بود زیراکه دولت بوش پدر نیازمند بهانهای بود برای به فراموشی سپردن افتضاح ویتنام و از آن مهم تر افزایش بودجهٔ نظامی آمریکا پس از جنگ سردی که رو به اتمام بود و بهانهٔ همیشگی «خطر کمونیسم» را از دست دولت ایالات متحد میگرفت. اما اگر هدف دولت ایالات متحد از این جنگ انسانی بود و اگر صدام حسین چنانکه خودشان اذعان داشتند هیتلر دوم بود چرا تا دروازهٔ بغداد پیشروی کردند و به ناگاه از ساقط نمودن او صرف نظر کردند؟ چرا پشت کردها و شیعههای این کشور را در برابر یک دیوانهٔ زخم خورده خالی کردند؟ چرا در مقطع جنگ ایران و عراق به دو طرف درگیری جنگافزار میفروختند؟ چرا هنگامی که دیدند دو رهبر دیوانه حاضر به پذیرش صلح نیستند جریان سلاحهای جنگی را به سوی دو کشور قطع نکردند؟
دولت ایالات متحد ۳۶ سال است که گریبان ملت ایران را بابت به گروگان گرفته شدن ۵۲ نفر از نمایندگان خود که در نهایت صحیح و سالم هم به کشورشان بازگردانده شدند رها نکرده است. اموال نقدی و غیرنقدی مردم ایران را در آمریکا مسدود کرده و در بیدادگاههای خود غرامتهای چند میلیون دلاری به گروگانهایی که نمایندهٔ این دولت جنایت کار بودند از این اموال مسروقه میپردازد. فیلم سینمایی از این واقعه میسازد و به این فیلم بی محتوا جایزه اسکار میدهد. پرسش اینجاست که اگر دولت ایالات متحد واقعاً با جمهوری اسلامی مشکل داشت چرا در سال ۱۳۶۵ حاضر شد به گروگان گیران خود اسلحه بفروشد و پول آن را صرف کمک به اراذل واوباش و سرکوب مردم در نیکاراگوئه بکند؟ چرا زمانی که در سال ۱۳۶۷ همین حکومت به ناگاه درهای زندان خود را بست و هزاران نفر از زندانیان عمدتاً چپ گرا (اسلامی و مارکسیست) را به جوخههای اعدام سپرد صدای اعتراضش بلند نشد؟
آنچه آمد تنها یک مرور تاریخی گذرا بود برای طرح این پرسش که دولتی با چنین پیشینهٔ ممتدی از جنایت کاری، برده داری، غارتگری، نقض حقوق بشر و ترور و خشونت چگونه به خودش اجازه میدهد که ملتی را آن هم پس از آنکه دولت آن از تمام برنامههای بلندپروازانهٔ هستهای خود به شکل مفتضحانهای عقبنشینی کرد و تن به مصالحه داد اینگونه تحقیرآمیز خطاب کرده و علیه آن تحریمهای غیرمستقیم اعمال کند؟
به پای حکومت حرومزاده آخوندی ایران نمیرسن ببم جان!!!!
پاسخحذفشما ظاهرا فقط علاقه داری به یانکی ها بدی
حذفآخه چرا؟
چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است
ناشناس بالاای هم که همین رو میگه احمق گاگول
حذفداره میگه مسجد به اندازه کافی آخوند کونی توش هست که نیازی به شما بسیجیها نباشه
شما بهتره خدمات خود رو بیرون از مسجد به جوون های کیر به دست این مملکت ارائه کنید
به پای برادران روس نمی رسند!
پاسخحذفدقیقا درست گفتی با این فرق که آمریکا یگانه دولت جنایتکار نیست. روس و انگلیس نیز دست کمی از این لاشخورها ندارند. این بی ناموسها که از ما غرامت میخواهند یادشان رفته که ،با کودتا علیه مصدق و اشغال ایران در جنگ دوم یعنی یک کشور بی طرف و انداختن صدام به جون ایران که تمامی این اعمال باعث صدها هزار کشته و ویران شدن ایران بود و هست، اگر ایران از این اراذل به دادگاه لاهه برای این کارها شکایت کند باید هزارا میلیارد دلار غرامت پرداخت کنن. ولی کو دولت ملی و وطن پرست در ایران؟
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفتا قبل از وجود کثیف شما کمونیست های کثیف هیچ کس ایران رو به چشم تروریست نگاه نمیکرد
پاسخحذفاین عربده های انقلابی رو ببرید تو همون مسجد و طویله ای که توش بزرگ شدید برای یه مشت گوسفند مثل خودتون
شما خودتون از صد تا آمریکا ای و انگلیسی بیشتر به ایران خیانت کردین
حال و روز امروز ایران نتیجه عقاید و باورهای پلید و کثافت کاری های شماست
همین مونده یه مشت بسیجی آدم کش و کمونیست جهان وطنی بی بته دم از انسان دوستی و وطن پرستی بزنه! ! جمع کنید کاسه کوزتون رو
من پاسپورت آمریکاییم تو جیبمه. همه اینهایی که گفتی درسته. از این بدترش رو هم میکنیم. حالا برو کونتو بذار تو تشت آب یخ.
پاسخحذفGod Bless America
من اگه جای مسئولین آمریکا باشم یابویی مثل تو رو کلا ممنوع الورود میکنم.
پاسخحذفiran ro be lajan keshidid hala ham 2dasti chasbidid be khaye haye molla ta ye vaght nezam delkhahetun var nayofteh
پاسخحذفto:bahram1900
کشوری میگویند شیطان بزرگ که مهد تولید علم و فناوریست
پاسخحذفکشوری میگویند شیطان بزرگ که مهد تولید علم و فناوریست
پاسخحذفکشوری میگویند شیطان بزرگ که مهد تولید علم و فناوریست
پاسخحذفکشوری میگویند شیطان بزرگ که مهد تولید علم و فناوریست
پاسخحذفکشوری میگویند شیطان بزرگ که مهد تولید علم و فناوریست
پاسخحذف