«...تاریخ بشر وجود ندارد.
آنچه هست تاریخ های جنبه های گوناگون زندگی انسان به تعداد نامحدود و نامعین است.
یکی از این ها تاریخ قدرت سیاسی است که به سطح تاریخ جهان ارتقا داده می شود. ولی
این کار به عقیده ی من توهین به هر تصور نیک و پاکیزه از بشر است و هیچ مزیتی بر
این ندارد که تاریخ اختلاس یا دزدی یا زهر دادن به دیگران را تاریخ بشر قلمداد
کنیم. تاریخ قدرتمداری سیاسی چیزی نیست مگر تاریخ جنایات بین المللی و کشتارهای
عام. (و البته باید تصدیق کرد، تاریخ کوشش های آدمی برای پایان دادن به این اعمال.)
این است تاریخی که در مدارس تدریس می شود و در آن بعضی از بزرگ ترین جانیان به
عنوان قهرمانان تاریخ مورد احترام و ستایش قرار می گیرند.»
جامعه ی باز و دشمنان آن، ترجمه ی عزت الله
فولادوند، ص ۱۱۲۶.
این ها
جملاتی است که کارل پوپر فیلسوف علم و از اندیشمندان مهم لیبرال سده ی بیستم در
مهم ترین اثر مربوط به اندیشه ی سیاسی خود در حدود ۷۰ سال پیش بیان کرده است. او
پس از تسلط وابستگان نازی بر کشور اتریش، به دلیل جو اختناق حاکم و همچنین پیشینه
ی نژادی یهودی خود وادار به مهاجرت از این کشور شد و دوران جنگ جهانی دوم را در
نیوزیلند سپری کرد که در همان اوان این کتاب را به رشته ی تحریر در آورد. آیا پس
از هفتاد سال که از نگاشته شدن این جملات توسط کسی که خود و بستگانش بابت
نژادپرستی هزینه داده اند می گذرد بهتر نیست نگاهی مسئولانه به محتوای تاریخی
موجود در شبکه ی وب بیاندازیم؟
|
مجسمه ی نادرشاه_ مشهد |
|
مجسمه ی تیمورلنگ_ازبکستان |
|
مقبره ی خمینی_تهران |
|
|
|
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر